چقدر برای من سخت است که نتوانستم تا الان که بیش از دو ماه است این وبلاگ را دارم از درون از قران بنویسم ،قران از من ، ازتو ، از ما و از شما چه می خواهد ؟ نمی خواهم بیراهه برم اما هنوز نمی دانم انتظارات قرآن از من چیست ؟ چگونه می توانم عامل به انتظارات قران این کتاب آسمانی که منو شما خودمون را با اون می سنجیم و مقیاس ارزش ، خوبی و ترک محرمات و انجام واجباتمان را با اون می سنجیم باشم ؟ اگر بخواهم راستش را بگویم شاید بایدازدرون خودم شروع به تفحص کنم ، فکر می کنم جامعه حق خود را برای من ادا نموده و آن منم که وظیفه خودم را نسبت به جامعه و قران نادیده می گیرم و تمام نادانیهایم را به دوش جامعه می اندازم .چطور می شود گفت که این قران است که مظلوم است نه من این را قبول ندارم ، این جهالت منو بعضی امثال من است که نادانسته فکر میکند قرآن مظلوم است. احساس من این است که فکر می کنم باید برای خودم کاری دست و پا نمایم . قران برای من منبع باشد اما من بدنبال منبع نباشم نمی شود . احساس می کنم باید دلم را پرواز بدهم ، به دور و اطرافم نگاه بکنم ، قرآن چه می خواهد؟ اصلا قران کجای زندگی منو تو و همه ما قرار گرفته ؟وای قران ! همه زندگی ،همه عشق، همه آرامش، همه آسایش ، همه دلدادگی ، همه عاشقی ، همه وهمه آن چیزی که منو تو می توانیم تصور آن را بکنیم ، اری قران همه است.